۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

دعا



دوستان از دفاترداداش دلبندم دعا و راز و نیاز با خدای مهربان و قشنگمون رو تقدیمتون میکنم دوستتون دارم چون خدادوستمون داره

الهی به مستانه جام شهود به عقل آفرینان بزم وجود

به آنانکه بی باده مست آمدند ننوشیده می , می پرست آمدند

دلم مجمعر آتش طور کن گلم ساقر آب انگور کن

به ساقرکشان شراب ازل به می خوارگان می لم یزل

به عشقی که شد از ازل آشکار به حسنی که شد عشق را پرده دار
 

دلم مجمعر آتش طورکن گلم ساقر آب انگور کن

دراین حال مستی صفاکردم ترا ای خدا من صدا کردم

ازاین روزگاری که من دیده ام چه شبها خدایا خدا کرده ام

نهادم سر سجده برخاکت بدرگاهت امشب دعاکردم

شراره عمر فانی ام من طلوع جاودان توئی تو


نشان ناتوانی ام من توان بی نشان توئی تو

تو شور عشقم داده ای مرا تو رسوا کرده ای 

به کوی اهل دل مرا تو مست و شیدا کرده ای

کجا روم که چاره ساز ای خدا توئی

نیاز هر چه بی نیاز ای خدا توئی


شهریار - هشتم مهر شصت و دوخورشیدی



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر